به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ دختری مجرد و ۲۳ساله هستم. در زندگی اتفاقات سخت بسیار زیادی برایم افتاده است که باعث شده کارم به زندان و دادگاه بکشد. در حال حاضر و بعد از آن همه اتفاق تلخ، پدرم نه اجازه ازدواج به من می دهد و نه حتی زنده بودنم را تحمل می کند. هر وقت حرف می زنم یا حرف زشت به من می زند یا تهدیدم می کند.

پاسخ:
با توجه به این که شما در زندگی‌تان دچار اشتباهات زیادی شده اید تا حدی که کارتان به زندان و دادگاه کشیده شده است، باید حق بدهید که سخت گیری های پدرتان تا حدودی طبیعی است.
شما نباید توقع داشته باشید که با وجود اشتباهات بزرگ که احتمالا دردسرهای زیادی برای خانواده تان ایجاد کرده است، پدرتان رفتار خیلی خوبی با شما داشته باشد. با این حال امیدوارم با عمل به چند توصیه ای که در ادامه مطالعه خواهید کرد، شرایط ادامه زندگی را برای خودتان بهتر کنید.

رفتارتان را درست کنید

در چنین شرایطی باید به صورت جدی تصمیم بگیرید که رفتارتان را تغییر دهید. این اولین قدم برای بهتر شدن رابطه با پدرتان است. در مقابل عصبانیت و دعواهای پدرتان، آرامش به خرج داده و رفتارهای پدرتان را با محبت پاسخ دهید. رفتارهای محبت آمیز و صبورانه شما، به احتمال زیاد بعد از گذشت مدت زمانی به شرطی که با تغییرهای مثبت در رفتارتان همراه باشد، در رفتارهای پدرتان تأثیر خواهد گذاشت.
مسلماً هر پدری خوشبختی فرزندش را می خواهد و ممکن است به خاطر شرایطی که فرزندش در زندگی برای او پیش می آورد، عصبانی شود و رفتارهای تندی با او داشته باشد. فراموش نکنید که اگر پدرتان بارها و بارها پشیمانی و رفتارهای صحیحی از شما ببیند، متوجه خواهد شد که شما تغییر کرده و قطعا شما را دوباره خواهد پذیرفت.

از بزرگان فامیل کمک بگیرید

بعد از این که به پدرتان ثابت کردید که تصمیم گرفته اید رفتارتان را تغییر دهید و دیگر اشتباهات گذشته تان را تکرار نمی کنید، به شما توصیه می شود که از بزرگ ترهای فامیل کمک بگیرید. پدربزرگ، عمو یا دوستی که مورد اعتماد و علاقه پدرتان باشد، می تواند به شما کمک کند. از آن ها بخواهید که به خانه شما بیایند و با پدرتان درباره شما صحبت کنند تا شاید بتوانند مقداری از عصبانیت پدرتان را کاهش دهند.

پدرها اشتباه فرزندانشان را ببخشند

به پدرها هم توصیه می شود در مقابل خطاهای فرزندانشان صبور باشند و بدانند اگر عذرخواهی های آن ها را نپذیرند، ممکن است دوباره به سمت راه های اشتباه بروند و برای همیشه از آغوش خانواده جدا شوند.
بنابراین پدرها، وقتی به این نتیجه رسیدند که فرزندشان اصطلاحا سرش به سنگ خورده است، او را با آغوش گرم بپذیرند و با توکل بر خدا امیدوار باشند که با برقراری ارتباط دوستانه با فرزندشان می توانند او را راهنمایی کنند تا دیگر مرتکب اشتباه نشود. در صورتی که هیچ کدام از توصیه های فوق کاربردی نشد، قطعا مراجعه حضوری به یک مشاور می تواند به شما کمک کند.